سال که نو شد
حسی شبیه به تازه بودن پیدا کردم
و یه تصمیمی گرفتم
تصمیمی که شاید
زندگی من را به کل عوض کنه
و سالی به دور از هر چی دغدغه
که هست تجربه کنم
تمام خاطرات مان را لای کاغذ پیچیدم
و یکی پس از دیگری دود کردم
شاید دست از سرم بردارند
امروز اما دکتر با تعجب پرسید:
چه کردی با ریه هایت ؟!
- من ؟!! من چه کردم ؟؟!!
اوه ... لعنتی...
یادم آمد ، خاطرات !!!
دودم کردند
نظرات شما عزیزان: